17/11/90===>نوشته شماره6

دو شنبه 17 بهمن 1390
ن : monica

17/11/90===>نوشته شماره6

هوالحاضر..

امروز خیییییییییییییییلی اتفاقات افتاد که تقریبا همش بد بود..یعنی بخوای حساب کنی همش بد بود..اول اینکه شیمی شدم8!دوم اینکه شیرمحمدی بردم واحد مشاوره واسه افت تحصیلی بعدم خانم به مخش فشار اورد و به این نتیجه رسید عاشق شدم..سوم اینکه سعید معلممون شد..پنجم این که سعید فاطی رو به یه ورشم حساب نکرد و زد تو حال اطی حسابی البته اول کلاس فقط برگشت گفت فاطی پشت همه ی حرفای تو یه پیامی هست...ششم اینکه با مامی تصمیم گرفتم برم رشته زبان..ای بابا...دارم دیوونه میشم..میترسم همینطوری پیش برم به مرز جنون برسم..



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: my daily memory، ،
:: برچسب‌ها: دست نوشته, دست نوشته های من, روز ششم,



تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان story of monica و آدرس monica.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.